دلم را
قربانی ات آورده ام ابراهیم وار
ای بت شکسته من
به زیر گلویم رسیده تیغ عشق
معجزه ای نمی کنی ؟؟

بنویسید عشق
رنگ شقایق دارد
او هست ولی
نگاهی غایب دارد
باغچه بدون یاس
همیشه بی معناست
وقتیکه داس دست
در سینه لاله دارد









بنویسد شمع
روح بلند قبیله ی پرواز است
پروانه شعر فراق پرواز است
راستی وقتی که شب خواب بود
صبح غنچه زد
خورشید آمد
او را به سینه زد
بنویسید امروز یک روز بلند هفته است
فصل لحظه های رفته است
باغبان دستانی پر
از خاطره دارد
- ولی
یک بهار
به رنگ فاصله دارد








بنویسید زندگی
فتح یک تکراره
یه ققنوس دنباله داره
خسته ترین کوچه باغه
که یک کوچه
سوخته داره-عشق-









بنویسید خانه فردا
کجاست
آیا نزدیکترین خانه
به کوچه باور شماست
پایین ترین خانه - یا
پیش سایه هاست
فکر نمی کنید شاید
آن جلوتر
بغل به بغل خانه ی شکوفه هاست








بنویسید اینجا بنفشه ها
رنگ خاک دارند
در امتداد معصومیت
دست در دست یاس دارند
گرچه بال پرواز ندارند
ولی
دارند یک عشق به رنگ شقایق
آهای پسر
گُلِ مجنونی در باغچه می رقصد
چون گل های قالی
بر دار
تبر را بردار
کاش پدر می گفت
گل را با بوسه ای
بر دار
اما من می دانم
می شود با بوسه ای هم
باغچه را سیاه پوش کرد