چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
...
"دلتنگی" عجب رفیق نچسبی ست...!
تا آهنگ مورد علاقه ام پخش میشود
بلند بلند با صدای بغض دار و گریه آورش
حواس مرا محکم و دقیق
به سمت خاطرات و او پرت میکند...
عشق و معشوق که هیچ
از رفیق هم من و این دل
شانس نیاوردیم...
 ...
alone girl
تاریخ درج:
۹۸/۰۶/۲۷ - ۰۹:۱۸ 19 نظر , 756
بازدید
معلم برای شاگردانش داستان کشتی مسافرتی که در دریا غرق شده بود را نقل کرد. کشتی در دریا واژگون شد و فقط و فقط یک زوج از مسافران این کشتی بودند که موفق شدند خود را به نزدیک قایق نجات برسانند. در قایق نجات فقط برای یکی از آن دو جا بود.. یا مرد باید میماند و یا زن...اینجا بود که مرد همسرش را کنار زد و خ...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۹۶/۱۲/۱۰ - ۱۵:۱۸ 26 نظر , 549
بازدید
10 نشانه خیانت در زنان
واقعا در روابط زناشویی چیزی بنام یک "رابطه کامل" وجود ندارد و متاسفانه با این که شما تصور می کنید همسرتان بسیار به شما علاقمند است احتمال خیانت او وجود دارد .
بخاطر داشته باشید : زنان بسیار نکته بین و دقیق هستند و درصورت خیانت مانند یک تبهکار حرفه ای ردی از ...
خـــداحـــافظ ! گناه کوچک دیروز ، رنج بی شمار حال من خـــداحــــافظ ، گلم ، خوبم ، عزیزم ، ... یادگار بوسه های کال من تو از ازل برای من نبودی نه ، گناه از جانب من بود ، آری من چرا بی جهت اصرار میکردم و میگفتم : قلبت مال من ؟!&nb...
امپراطور سکوت
تاریخ درج:
۹۵/۱۰/۱۷ - ۱۶:۵۹ 7 نظر , 523
بازدید
با تو گفتم : حذر از عشق نه دانم نه توانم ،
و تو گفتی من از این شهر سفر خواهم کرد .
عاقبت هم رفتی ،
و چه آسان تو شکستی دل غمگین مراتو سفر کردی از این شهر ولی ، ای گل خوبم ، جانممن هنوزم
« حذر از عشق ندانم ، سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، ...
امپراطور سکوت
تاریخ درج:
۹۵/۱۰/۱۵ - ۱۹:۵۱ 4 نظر , 567
بازدید
به جدایی روح وجسم وعلم آن ایمان قلبی دارم.وقتی که خداوند روح را در کالبد جسمی انسان قرار داد.بال وپر روح برای اوج گرفتن سوخت.درجسمی محبوس شد.که تنها را ه فرارازآن نزدیکی بیشتر به خداوپرورش وتزکیه نفس است.تعالیم اسلامی راه شناخت انسان را فراهم کرده است وبه تمام سوالهای انسانی پاسخ روشن وصریحی...
یکی از دوستان بلوچ را درحرکتهایم تابستان 91 ، کرمان دیدم.از دیدنمان بعداز سالها دوری ابراز خوشحالی کردیم.او اصلا فرقی نکرده بود.همچنان چهره اش پابرجا بود.اما از دیدن من و شکسته گی ام ناراحت بود.می گفت حسین خیلی پیر و افسرده شده ای.از حسین سابق بعید بود.ما آن زمان تکیه کلاممان بود.ح...