(((((وطن را اعتبار آمد)))))
مکن بی تابی ای دل بوی یار آمد
نسیم روضه ئ رضوان ز هر سو مشکبار آمدجهان خندان چو گل بشکفت و بر کام ریاحین شدسمن سنبل به بالین و بنفشه در کنار آمد
گلستانها مزین شد نوای عاشقی بر خاستجهان گویی گلستان شد گلستان را قرار آمدنویدی بر امید آمد به عینین نور دید آمد
سبو پر کن ا...
خدایا برده داری کی محق شد
کجای بردگی آیین حق شد
کجا رویید این رسم بد آیین
کجا پالوده شد این عقد ننگین
کجا ما بار خود وارونه جستیم
چنین بار گران بر گرده بستیم
کجا جرم و جنایت کرده بودیم
که از روز ولادت برده بودیم
خداوندا چرا تقدیر را اینگونه رستیم
چرا قانون حریت گسستیم و شکستیم
چرا از اصل خ...
بنام عشق
به عشق و عاشقی پیشنه دارم
نگاری دلبری دیرینه دارم
محبت تاروپودم را به هم دوخت
شکرخا لعبتی سیمینه دارم
چو تقدیرم همه بر سوختن شد
گدازان آتشی در سینه دارم
خدا را جایگاهم بر دل افتاد
درون سینه ام گنجینه دارم
کجا منت پذیرم من که حرمت
به هر صبح و شب و آدینه دارم
نه نفرت در قفس دارم نه...
آرامش واقعی و دسترسی به آن یک رویاست.فرار از محدوده ای به محدوده دیگر در جستجوی این حس امری بیهوده است.اما حس یک آرامش گذر با طبیعت حاضر در یک نقطه خلوت نهایت دلخوشی است.
به یک روز بهاری در کنار جوی آبی و قدح در دست
شکوفه بر درخت سیب و گیلاس و گلابی بود و من سرمست
چناری چند و مجنون بیدی و دا...
نماد شب
امید رستگاری دارم امشب
هوای میگساری دارم امشب
چنان در سینه عشقم آتشین است
نوای بی قراری دارم امشب
میان ماندن و رفتن چگونه
عجب درد خماری دارم امشب
چگونه خفتن و آسوده بودن
به چشم خویش خاری دارم امشب
سکوتم می درد روح و روانم
عیان شد حال زاری دارم امشب
ز بس بیداد را گردن نهادم
گران ب...
زنده در گوریم و ما را آگهی از خویش نیست
دیر بازی در فشاریم و امیدی پیش نیست
زندگانی را رها کردیم و تنها بر نفّسها زنده ایم
این نفسهای پسین هم جز مشقت بیش نیست
محتسب مست غرور مکنت و قدرت شده
مسخ گشته آدمی دیگر مآل اندیش نیست
شحنه و مفتی و میر و محتسب در عشرتند
در تطاول دست درازان را دگر تشویش ...
زنده در گوریم و ما را آگهی از خویش نیست
دیر بازی در فشاریم و امیدی پیش نیست
زندگانی را رها کردیم و تنها بر نفّسها زنده ایم
این نفسهای پسین هم جز مشقت بیش نیست
زرپرستان کعبه آمال خود کردند زر
اغنیا سیرند و کس را محنت درویش نیست
محتسب مست غرور مکنت و قدرت شده
مسخ گشته آدمی دیگر مآل اندیش ...
او در سال 1342 در روستای آچاچی شهرستان میانه در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.مادرش از حافظان قرآن و شاگرد خانم صدیقه محمدی بود.پدرش از معماران آن زمان بود.که اصالتا اصل و نصب روسی داشت.تونل میانه به زنجان از یادگارهای اوست.
دوران ابتدایی را در روستای آچاچی گذارند.بدلیل تربیت در چنین خان...
این حس زیبا را هر کسی نمی تواند درک کند.تنها راه ورود به عمق و ارزش این سروده ها در سختی ها و دشواری هایست که کمتر سراغ کسی می آید.از قضا این مفهوم برایم در زندان امارات پر معنی تر شد.آنجا که در آخرین بازمانده های نفس انسانی در تقلای یک باور خاص یک اجتماعی فریاد زن یک راه زیبا می شود.
من زاده ستارخ...
او شعرهای زیادی را به زبان ترکی و فارسی سروده است.خیلی دوست داشتم.کتابی چاپ کند.اما بیشتر ترجیح می دهد برای خود شعر بسراید.در بیشتر انجمن ها ،اعضا با شعر او آشنا هستند.چند بار شعرهایش در مجلات چاپ شده است.
این شعر را چند سال پیش سروده بود.از آنجا که افتخار شاگردی اش را دارم.روی من اثر گذاشت.تا رکاب...
دو شعر در یک فیلم ،انجمن شعرا و نویسندگان میانه 90شعر اول به زبان فارسی است و شهر دوم به زبان ترکی است.هوشنگ قره داغی از شاعران گمنام میانه ای است.که در خلوت خود شعر می سراید.او زمانی یکی از ورزش کاران بنام میانه بود.در زمان خودش به ببر قافلانکوه شهرت داشت.اگر قسمت شد.یک روز زندگی نامه این بزرگوار ن...