شب ساعت 12 به محله یونیجالا بعداز شهر روستاوی نزدیک 10 کیلومتری تفلیس رسیده بودم.در کنار پمپ بنزینی چادر زدم تاشب را همانجا بخوابم.صبح در حال حرکت بودم.یک جوانی نزدیکم آمدم.دوچرخه ام را دیده بود.به زبان ترکی بامن احوالپرسی کرد.می گفت شب گذشته در تلویزیون کشور آذربایجان مصاحبه ات را د...
شب را در 5 کیلومتری باتومی زیر سایه بان ایستگاه اتوبوس خوابیدم.برنامه ام این بود.صبح شهر باتومی را بگردم و شبانه از مرز گرجستان وارد ترکیه شوم.ودر شهر هوپا ترکیه بخوابم.باران شدیدی هم می بارید. و عکس گرفتن مرا با مشکل مواجه می کرد.نزدیک ظهر در قلب مرکزتوریست شهر باتومی بودم.در نزدیک هتل معروف جهانگر...
مهربانی مادر مانانا در گرجستان روستای چخیکا 25 کیلومتری تفلیس بعداز ظهرساعت 6 این روز مورخه 23/5/91 از تفلیس به طرف باتومی حرکت کردم.به سفارت ایران در تفلیس رفته بودم.وخاطره بدی برایم رقم خورده بود.مسیر هم سربالایی بود.باد شدیدی هم از مخالف می وزید.خیلی غمگین و افسرده بودم.اما عشق به حرکت رو...