جوانتر که بودم به خاطر دارم موبایل کالایی لوکس بود و هر کسی قدرت تهیه ش را نداشت.آنهایی هم که داشتند با تفاخر توی یک کیف مخصوص سر کمرشان می بستند تا به بقیه بفهمانند که در سلسله مراتب اجتماعی به طبقات بالاتری تعلق دارند.آن زمان ها در همسایگی مان حسن آقا نامی زندگی می کرد که کارمند دون پایه یک اداره ...
زرین.
تاریخ درج:
۹۶/۰۸/۲۸ - ۱۵:۵۱ 20 نظر , 721
بازدید
داستان آموزنده عروسک زشت دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسکامو ببینی ؟ مهمان با مهربانی جواب داد : بله ، حتما ! دخترک دوید و همه ی عروسکهارو آورد ، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ولی دربین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود … مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ...
Black King
تاریخ درج:
۹۶/۰۵/۲۱ - ۲۲:۲۱ 32 نظر , 126
بازدید
لاک پشت پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی.
میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت.
آهسته آهسته میخزید، دشوار و کُند و دورها همیشه دور بود.
سنگپشت تقدیرش را دوست نمی...
برسام محمدی
تاریخ درج:
۹۵/۱۲/۲۳ - ۲۳:۵۴ 6 نظر , 71
بازدید
خانمی با ظاهری آراسته و - به چشم برادری! - با چهرهای بگویینگویی زیبا، درخواست کتاب «...راز زیبایی ...» را کرد؛ ناخودآگاه و بدون تامل گفتم:
«زیره به کرمان می برید خانم؟!»
جملهی سوالی تعجبیِ بدون تفکرم، اثر تمام و کمال خودش را گذاشت و خانم - بدو...
زرین.
تاریخ درج:
۹۳/۰۶/۱۹ - ۰۰:۰۴ 43 نظر , 576
بازدید
اول امتیاز
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تا امتیاز ندی ول کن نیستم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ممنون
.
.
.
.
.
در حدود 50-60 سال پيش در روستاي دور باش از توابع ش...
mobin***111
تاریخ درج:
۹۱/۰۶/۲۴ - ۱۱:۳۸ 18 نظر , 5112
بازدید