ثانیه به ثانیه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفریح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ،
خوردن و آشامیدن، حرف زدن، سکوت و تفکر،
مهمانی رفتن، نیایش و.... زندگی فقط در رسیدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اینگونه میاندیش...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۹/۱۳ - ۱۲:۲۳ 23 نظر , 495
بازدید
شمع های تولد را در کیک های زیبا و خوشمزه فرو کرده و آنها را روشن می کنیم تا پایان یک سال و آغاز سالی دیگر از زندگی مان را جشن بگیریم. سابقه ی این کار به دنیای باستان بازمی گردد و تمامی مطالعات پیرامون علت این موضوع به پرستش خدایان بازمی گردد.
سنتی چند هزار ساله
قدیمی ترین جشن تولد شناخته شده به ۴۰...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۹۶/۰۶/۳۰ - ۱۷:۴۵ 20 نظر , 519
بازدید
مثل سرابی شدی
که گام های مرا تشنه می کنی....
می خواهم یک نفس بدوم...
در این دقیقهء بی مرهمی...!!!
تاول پاهایم را
- که اگر چشمی به انتظار ببینی...!!!!
...و دیگر
- اتراق گاهی که در تو ندارم..!!!....
مرا چه نصیب ..
...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۳/۱۴ - ۱۵:۱۳ 23 نظر , 747
بازدید
سن یاشا جانیم...
اگر نفس را مشکل شخصی خود درنظر بگیری
FRENZY
تراژدی غم انگیز آخرین فرصتهای نفس یک انسان در تلاطم عمر چندین ساله با تلاش و کوشش در آخرین ماموریت نفس انسانی در تردد سه ساله این مسیربعنوان
هفته سوم بود.که در زندان انفرادی امارات متحده عربی زیر شکنجه بودم.مشتری زیادی برای شکنجه داشتم.وقتم پر بود.زیر پاهایم تاول زده بود.15 روز بدون پتو و تشک و بالش را پشت سر گذاشته بودم.حالا نوبت بی خوابی بود.تمام زمانم برای شکنجه صرف می شد.پاهاهایم از تازیانه تاول خونی زده بود.ماهیچه هایم از درد تازیان...
در روستای تنگ کنارک چابهار بودیم.فصل زمستان بود.هوا کمی سرد شده بود.نوبت مریضی فصلی بود.همه مریض بودیم.کسی حوصله بلند شدن از زمین را نداشت.همکاران حبیب دامور یک طرف بود.علی عزیز به ومحمدازبک واسلم بشکارافتاده بودند.من وحسین صداقتیان تکانی به خودمان دادیم تا آشی درست کنیم.تا کمی بهبود یابیم.آ...